ای عاشقان ای عاشقان عالم سراپا ناز شد
سیمرغ قاف عشق را هنگامه پرواز شد
زاسرار خلقت بهر ما افشا هزاران راز شد
کلک جهان آرای حق آماده اعجاز شد
از فرط شادی و شعف عفو گنه آغاز شد
باب الحوائج امد و درهای رحمت باز شد
ساقی بیاور جام می چون اشجع الناس آمده
عاشوریان را مژده ده بر گو که عباس آمده
از دامن ام البنین ماهی به یثرب سر زده
کز حسن رویش طعنه ها بر خسرو خاور زده
پهلو به پهلوی علی مانند شیر نر زده
گلبوسه ها بر دست او داماد پیغمبر زده
از بهر یاری حسین تکبیر از دل بر زده
پرچم علیه دشمنان بر قله باور زده
ساقی بیاور جام می چون اشجع الناس آمده
عاشوریان را مژده ده بر گو که عباس آمده
سرچشمه اب بقا جوشد ز چشم مست او
گردد فدائی حسین از چشم مستی هست او
عفو گناه ما کند خالق به ناز شصت او
دل بر حسینش بسته او نازم به بند و بست او
هستی دهد در راه حق هستی شود پا بست او
تا دین نیفتد از بها افتد ز پیکر دست او
ساقی بیاور جام می چون اشجع الناس آمده
عاشوریان را مژده ده بر گو که عباس آمده
او آمده تا خویش را سر مست شیدایی کند
کز مستی و شیدایی اش بر خلق آقائی کند
در کربلای پر بلا جنگی تماشایی کند
در خدمت پیر عطش لب تشنه سقایی کند
صد ها هزاران درد را درمان ایمائی کند
زانفاس گرم خویشتن کار مسیحائی کند
ساقی بیاور جام می چون اشجع الناس آمده
عاشوریان را مژده ده بر گو که عباس آمده
از روز اول مایه عز و وقار زینب است
در کربلای پر بلا او پاسدار زینب است
در موقع اندوه و غم او غمگسار زینب است
اهل حرم را محرم و آئینه دار زینب است
پشت و پناه و همدم و همکار و یار زینب است
هر جا که نام زینب است او در کنار زینب است
ساقی بیاور جام می چون اشجع الناس آمده
عاشوریان را مژده ده بر گو که عباس آمده
پرچم فراز دین حق پرورده مولاست او
چون در شجاعت رهبری بی باک و بی پرواست او
همسنگر آزادگی با یوسف زهراست او
باب الحوائج در جهان بر خلق ما فیهاست او
غیرت بسان قطره و در مرتبت دریاست او
ناموس حق را حامی و غارتگر دلهاست او
ساقی بیاور جام می چون اشجع الناس آمده
عاشوریان را مژده ده بر گو که عباس آمده
باشد حسین فاطمه چون شمع و او پروانه اش
جان می کند ایثار او چون او بود جانانه اش
کرب و بلا میخانه و او ساقی میخانه اش
حق از می قالوا بلی پر می کند پیمانه اش
آب فرات آمد به جوش از نعره مستانه اش
ازاد مردی زنده شد از همت مردانه اش
ساقی بیاور جام می چون اشجع الناس آمده
عاشوریان را مژده ده بر گو که عباس آمده
گل خوش رنگ و بوی من حسین است
بهشت آرزوی من حسین است
مزن دم پیش من از لاله رویان
که یار لاله روی من حسین است
من آن مداح مست سینه چاکم
که ممدوح نکوی من حسین است
همه در گفتگوی این و آنند
ولیکن گفتگوی من حسین است
سخن بی پرده می گویم زمستی
می و جام و سبوی من حسین است
چو مرغ حق که از حق میزند دم
طنین های و هوی من حسین است
از آن بر تربتش سایم جبین را
که عز و آبروی من حسین است
احد گوئی از آن باشد شعارم
که پیر و نکته گوی من حسین است
علت نامگذاری “روز دانشجو”
بعد از کودتای 28 مرداد 1332، رژیم وابسته پهلوی که توانسته بود با کمک اربابان امریکایی بر اریکه قدرت باز گردد، درصدد برآمد تا پایه های حکومت خود را تثبیت کند، اما غافل از اینکه مقاومت مردم بطور کامل از بین نرفته و ایران در اولین فرصت خشم و انزجار خویش را نشان خواهد داد.
نیکسون معاون رئیس جمهور امریکا در سال 1332، راهی ایران گردید. در حقیقت او می آمد تا نتیجه سرمایه گذاری بیست و یک میلیون دلاری را که سازمان جاسوسی امریکا، سیا، در راه کودتا و سرنگونی دولت مصدق هزینه کرده بود، از نزدیک مشاهده کند. ملت در حال افسردگی و از نفاق و تفرقه ای که استبداد توانسته بود در میان او ایجاد کند، ناراحت بود.
رهبری نهضت مقاومت، قصد رساندن صدای اعتراض مردم را به گوش جهانیان داشت و تلاش لندن و واشنگتن را که می خواست با مشروع جلوه دادن رژیم کودتا، امتیازات مورد نظر خود را در محیط آرام بدست آورد، خنثی کند. اجرای این برنامه به عهده کمیته هماهنگی دانشگاه تهران واگذار شده بود.
تظاهرات دانشجویان دانشگاه تهران، به عنوان اعتراض به ورود دنیس رایت، کاردار جدید سفارت انگلیس در ایران، از روز 14 آذر 1332، آغاز گردید…
شهید چمران: وقایع آن روز چنان در نظرم مجسم است که گویی همه را به چشم می بینم، صدای رگبار مسلسل در گوشم طنین می اندازد، سکوت موحش بعد از رگبار، بدنم را می لرزاند، آه بلند و ناله جانگداز مجروحین را در میان این سکوت دردناک می شنوم. دانشکده فنی خون آلود را در آن روز و روزهای بعد به رای العین می بینم.